همکارم بعد از چندینسال
کنار هم کار کردن، پرسید که شمارهمو بهش میدم. گفتم و وارد کرد توی گوشیش. گفت
یهچیزی باید بگم ولی روم نمیشه میبایست رودررو بگم ولی نمیتونم. گفتم باشه هرجور شما راحتی.
امروز روی تلگرام پیام داده که ازت متنفرم. همهی این سالها ازت متنفر بودم. حالم
به هم میخوره ازت. همهی شاگردات چه زرنگ و چه تنبل، پیر و جوان و بچه، دوستت
دارن. بعد از ترمی که باهات کلاس دارن، وقتی میان توی کلاسم همیشه با تو مقایسهم
میکنن. براش نوشتم که ای بابا! چرا اینهمه مدت توی دلت نگهداشتی. میگفتی خب.
آدم با آدمایی که صادقن تکلیفش معلومتره. نوشت خیلی حالبههمزنی. اینارو گفتم که بدونی. و خب هم اینهارو دونستم و هم اینکه اخراج شده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر