دوشنبه، اسفند ۵

لرزش دست vs لرزش دل

حدود نه سال است که ساکن آن‌طرف آب است. برای نوروز آمده است ایران. در مهمانی دیشب دیدمش. هیچ‌وقت از او خوشم نیامده بود. در هر جمعی بودیم و هر جایی، بر سر کوچک‌ترین موضوعی کار می‌کشید به جدل لفظی. آن سال‌ها سعی داشت به من نزدیک شود. نمی‌شد. اول آن‌که دل خوشی از او نداشتم. دوم آن‌که به چشم دیگران مرد رند بود و به چشم من یک آدم بوالهوس خوش بر و رو و از همه مهم‌تر دل من آن‌وقت‌ها در گرو مهر مرد دیگری بود. شیدا بودم، شوریده و آشفته. از میان رقص نورها می‌دیدمش. مثل سال‌ها پیش در میان چند خانم مشغول لودگی و به قول خودِ سابقش دلبری بود. به دیوار تکیه داده بودم. به دود سیگار نگاه می‌کردم. نورهای رنگی از لابه‌لای دود می‌گذشتند. سنگینی دستی را روی شانه‌ام احساس کردم. برگشتم و سمت راستم را نگاه کردم. لبخند پهن دروغین بر لبانم نقش بست. می‌خواستم بگویم که دستش را بردارد، حالم دارد به هم می‌خورد از این تماس. شعور ساختگی اجتماعی نگذاشت. با دست دیگر جام را جلویم گرفته بود. گفتم که نمی‌خواهم. گفت که هنوز هم معتقدم مشروب را کجا، کِی و با چه کسی باید نوشید. سرم را به نشانه‌ی مثبت تکان دادم. پرسید که می‌تواند این دور را با من برقصد، گفتم همین‌جایی که ایستاده‌ام را بیشتر دوست دارم.

گفت: هنوز زیبایی.
گفتم: هنوز دروغ‌گوی خوبی هستی.
گفت: هنوز دلت می‌لرزه واسه‌ی اون.
گفتم: یه نگاه به دستام بنداز.

چند دقیقه‌ی بعد یکی از خانم‌های حاضر در مهمانی در آغوشش داشت می‌چرخید و می‌چرخید و می‌چرخید. من اما دلم برای تو تنگ شد. برای توی لعنتی. کاش این‌جا بودی. کاش می‌شد همین حالا، درست همین حالا داشته باشمت.

۲ نظر:

  1. kalameye sharab be nazaram shakiltar az mashroob bashe,.albate in faghat nazare mane..Ziba minevisid...mamnnon az shoma

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. در نقل قول به زیبایی کلام نباید داد. عین کلمات باید آورده شود.
      شراب نفس شراب را القا میکنه ولی مشروب شامل تمام نوشیدنیهای الکلی میشه.

      حذف