پنجشنبه، اسفند ۲
تا به آرامی کشد از دوست پوست
همهی ما باگ رفتار داریم و کدام یک از ما میتواند
ادعای این را داشته باشد که اصلاً غلط ندارد یا گیروگرفتهای مخصوص به خودش را. من
نیز از این قاعده مستثنی نیستم. یکی از باگهای پررنگ من هم این است که اهل قهر و
باهات حرف نمیزنم نیستم. اگر از آدمهای مهم زندگیام نباشی به وقت دلخوری اگر
بچهبازی و قهر کردی، اتفاق خاصی نمیافتد. خیلی راحت، بیدرد و خونریزی، بی
سروصدا کل صفحهی شطرنج را کنار میگذارم و دیگر با تو بازی نمیکنم. اما. و امان
از این اما که اگر از آدمهای مهم یا آدمهای شمارهدار روزگارم باشی، سهبار
فرصت خطا داری، از تو میپرسم که چهات شده و چرا به جای صحبت کردن، از شیوهی
کودکستان استفاده کردهای که خب یا حرفت را میزنی و برمیگردیم سرخانهای که
بودیم و دوباره از نو شروع میکنیم یا کلاً اخلاق نداری که هیچ. خلاصه برای بار
سوم که بیدلیل قهر کردی و نیامدی حرفت را بزنی. بیبوسه کنارت میگذارم. نه اینکه
بمیری برایم یا از روزگارم حذف شوی ولی حالاحالا زمان میبرد که از این رفتار بگذرم.
خب تو هم دوراه داری قطعاً یا شمارهای که داری برایت مهم است و من هم برایت شماره
دارم که تلاش میکنی، خشتخشت را دوباره روی هم بچینی و دلمان با هم صاف شود یا
اینکه یک جهنمی در دل میگویی و از همهچیز میگذری. هرکس یک باگهایی دارد، خب
این از من...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر