امسال واروونه بود بخت و دگرگونه بود حال،
در لحظه ی شکفتن نوروز،
دل غنچه ی خزان زده ای بود از ملال!!!
پشت ديوار لحظه ها هميشه کسی می نالد!!!
نتوانی ديدن،
تو،خودت را به نگاهی که منت می بينم
اگرت سرو و چمان می گويند
اگرت آب روان می خوانند،
اگرت مهتاب رو
اگرت ...
اگرت ...
همه اين ها هستی
در لحظه ی شکفتن نوروز،
دل غنچه ی خزان زده ای بود از ملال!!!
پشت ديوار لحظه ها هميشه کسی می نالد!!!
نتوانی ديدن،
تو،خودت را به نگاهی که منت می بينم
اگرت سرو و چمان می گويند
اگرت آب روان می خوانند،
اگرت مهتاب رو
اگرت ...
اگرت ...
همه اين ها هستی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر