یکشنبه، بهمن ۱۵

جا مانده‌ام

بانوی این بازی من نبودم؛
تنها خونِ بازی از دل من فواره زد و خشکید بر دستانم؛
عقربه‌ی ساعت بر ۱۶:۱۰ لغزید؛
و من جا ماندم میان ازدحام این همه خاطره و آرزو...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر