پنجشنبه، بهمن ۲۴

توسن بوسه

سرکوب می‌کنی همه‌ی آن بیدار احساس را. آن‌چه تو می‌بینی، طناب‌ست که به قصد فاصله بهگردن انداخته‌ام و محکم کشیده‌ام کمند را. نمی‌دانی اما، تو نمی‌دانی در تنهایی خویش، زن درونم را به آغوش تو می‌خزانم. لب می‌گذارم بر شقیقه‌ات به نوازش‌. چنگال انگشتان فرو می‌کنم به میان مشکیِ موهایت. نرمای گوش‌ات را زبان می‌زنم. زبان را می‌کشانم به زیر گلو، درست تا سیب گلو. از آن‌جا به گودی گردن، به ترقوه و از ترقوه به کوراکویید و بعدتر می‌کشانم به بالای سینه و دیگرگون می‌کنم احوالت. نفس‌هایت که به شماره می‌افتند، تندتر و تندتر. من مست شده‌ام از بیدار شدن این همه هیجان‌های خفته‌ و سحرانگیز عطر تن‌ات...

۵ نظر:

  1. بی‌ شک بگویمت: هیچ جنس مردانه یی، هرقدر هم باهوش

    هرگز از پس نگاهت تمنا را نخواهد خواند،

    این فرزندان ذکورِ آدم عجیب به ۵ حس ظاهر فریفته شده اند...

    پاسخحذف
  2. خانم/ آقای ناشناس،
    متاسفانه خیلی هم با شما موافق نیستم.
    عشق را اگر اهل باشی، زبان نگاه به بادت خواهد داد.

    پاسخحذف
  3. باور کردنش سخته. همیشه شک داشتم که این اظهار تمنا واقعی و حقیقی هست یا نه؟ چقدر عمیق می تواند باشد؟

    پاسخحذف
  4. salam
    mitonam beporsam ahange roye weblogeton ro az kodom ghete az kodom album ast?
    ba tashakor

    پاسخحذف