در نِی نِی چشمانم نیزاری است ،
همین که چشم ببندم باد در میان نِی ها می پیچد
و نای تو پُر نغمه میشود
دل نگران مباش
همین که چشم ببندم ، نِی ها را نار می سوزاند ونِی لَبَک ِ تو پُر نوا می شود
نگران دل مباش
نِی نِی چشمانم نینوایی است که در آن نای و نَفَسم سوخته است
نگران مباش
گرم شو ، گرم شو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر