سه‌شنبه، مرداد ۳۱

شاید آخر راه

چقدر باید به هم ریخته باشی که بعد از دوازده سال وبلاگ‌نویسی منظم، یادت برود که پستت را نگذاشته‌ای، می‌روی پی خواندن کامنت‌ها، می‌بینی مطلبی وجود ندارد چه رسد به کامنت. فایل ورد گوشه دسک‌تاپ چشمک می‌زند، متن را کپی می‌کنی تا در وبلاگ نشرش دهی، پیست می‌کنی، به کلید انتشار نگاهت دوخته می‌شود، به خودت می‌گویی بنویسم که چه بشود؟ روی ضربدر قرمز رنگ کلیک می‌کنی و صفحه را می‌بندی. نشانه‌ای است شاید برای اتمام عمر وبلاگ‌نویسی. چه زود دوازده سال گذشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر