دوشنبه، بهمن ۹

این‌بار که بیایی

تو را که نمی‌بینم دلگیرم، دلتنگم، تو را هم که می‌بینم بعدترش خلق‌ و خوی‌ام سرجایش نیست. وقتی نیستی حوصله و تاب هیچ کارم نیست. بیا. این‌بار که بیایی هیچ نگوییم. نه از منطق، نه از فلسفه، نه از مذهب، نه از ادبیات و عشق و ماندن. این‌بار که بیایی ساکت بنشینیم، دست هم را بگیریم و نفس‌ت بکشم. ‌

۱ نظر:

  1. عالی..
    اینبار که بیایی ساکت بنشینیم و یک دل سیر نگاهت کنم

    پاسخحذف